پیشی های ناز من

گل در اومد ازحموم.....

1393/6/8 0:49
نویسنده : بانوی مهر
358 بازدید
اشتراک گذاری

قندعسل با گریه حموم میره با گریه هم ازحموم بیرون میادحمام رفتن من وقند عسل :

قندعسل روی پله نشسته وپدربزرگ توی هال باهم صحبت میکنن

من :قند عسل بریم حموم؟

قند عسل: نه (قاطع ومحکم)

من: عروسک رو بیاربشوریمش

قند عسل: نه (قاطع ومحکم) 

من :خرسه رو هم بیاربشوریمش 

قندعسل: نه (قاطع ومحکم) 

من :پاشو بیا شامپو میزنیم با لیف میشوریمش

قندعسل :نهههه

 (کجا دیدین که برای حموم رفتن اینقده باج بدن) 

من: حالا که حموم نمی ایی برو خونتون

قندعسلی که برای رفتن به خونشون ده دفعه ما رو بالا پایین می بره سه سوت از پله ها بالا رفت

 دقایقی بعد قندعسل با. باباش اومد وبا خرسش نه نه کنان وارد حمام شدوبعداز اب بازی وشستشو وابکشی  محصلنه نه کنان وگریه کنانگریه از حمام خارج شد(تازه یه چیزیم بدهکار شدیم) وهمینکه درحوله پیچیده شد ساکت واروم

ومظلوم و چنان در بغل مامان لمیده که انگار نه انگار این همون قند عسل چند ثانیه قبله

 

 

پسندها (9)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)